سپیده صبح

92/12/4

سلام عزيز مامان خوبي دخملم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شرمندم ماماني كه نتونستم برات اسم انتخاب كنم  امروز ميخوام يه ليست بنويسم و ببرم واسه بابايي  بعدشم واسه مامان بزرگ  ديگه بايد تنبلي رو بزارم كنار  البته ماماني تنبل نيستاااااااااااااا فقط وقت نداره خوشگل مامان  دوستت دارم و برا ديدنت روز ها رو ميشمارم  سالم بيا بغل مامان و بابا دختر عزيزم  ...
4 اسفند 1392

92/10/15

سلام دخمل مامان  خدا جونمممممممممم شكرت ،من ديروز وقت سونو داشتم  دل تو دلم نبود ، وقتي دكتر سونوگرافي گفت بنويس female  دلم ميخواست داد بزنم ،ممنونم خدا جونم به خاطر فرشته كوچولويي كه بهم هديه دادي  بابايي ديشب كلي دخترم دخترم كرده ذوق كرده بود مثل مامان  البته بگماااااااااااااا برا من و بابايي اصلا فرقي نداشت دخمل يا پسمل  ايشااله كه سلامت بياي بغلم نفس مامان قربون تكون خوردنات بره مامان 
6 بهمن 1392

هفته بيست و چهارم

سلام دخمل قشنگ مامان  امروز بيست و سه هفتت تموم ميشه و ميري تو بيست و چهار هفته نفسم  ماماني حسابي سرما خورده  خيلي دوست داشتم الان خونه بودم و استراحت ميكردم اما اشكال نداره مهم اينه دخملم پيشمه  عسل مامان خيلي دوستت دارم عاشقتم  ...
6 بهمن 1392

92/10/24

سلام دخمل مامان صبح قشنگت بخيررررررر امروز بابايي امتحان داره حتما براش دعا كنيا عزيز مامان اين روزا فقط لگدها و تكوناي تو دخمل نازمه كه لبامو به خنده وا ميكنه  ايشااله با اومدنت تموم غصه هاي ماماني هم تموم شه نفسم  برا ماماني دعا كن خيلي به دعا نياز دارم  سالم بيا بغلم  بوسسسسسسسسسسس   ...
24 دی 1392

اولين تكون هاي ني ني من

سلام ني ني خوشگلم  قول داده بودم تند تند برات بنويسم اما عزيز دل مامان نشد آخه ماماني سرما خورده  يكم حالم تعريفي نداشت البته ميدونم كه با سرفه هام حسابي اذيتت كردم  اما دارم يواش يواش خوب ميشم  اين روزا باورم شده هستي وجود داري  وقتي تكون ميخوري يه حس قشنگيه كه قابل توصيف نيست  چند روز پيش موقع عطسه كردن مامان پريدي هوا من خوب حس كردم كه ترسيدي  الهي مامان فدات شه وقتي به بابايي گفتم كلي خنديد  دوستت دارم ماماني  ميبوسمت ني ني قشنگم ...
25 آذر 1392

حس بودنت قشنگ ترين خاطره من خواهد شد

حس بودنت ،اينكه هستي و وجود داري شايد تازه داره باورم ميشه .تازه دارم وجودتو باور ميكنم  عزيز دل مامان با وجود تو من خوشبخت ترينم ،من مادرم  وقتي هر بار صداي قلبتو ميشنوم بغض گلومو ميگيره و دوست دارم اشك بريزم از شوق بودنت  دوست دارم بچه اي باشي پر از عشق پر از انسانيت و شعور پر از پاكي و سلامتي پر از شيريني و قشنگي   
13 آذر 1392

92/8/27

سلام ني ني قشنگم  ميدونم خيلي وقته برات ننوشتم  راستشو بخواي ماماني خيلي تنبل شده     يكي دو بار يه حركاتي رو  احساس كردم ، اما نميدونم توهمه يا واقعا تويي كه تو دلم تكون ميخوري  10روز پيش رفته بوديم خونه خاله  خاله برات لباساي خوشگل خوشگل گرفته بود  وايييييييييي كه چقدر دلم ميخواست لباساتو بغل كنم و بوشون كنم اما خجالت كشيدم  بعد خاله لباسارو جمع كرد و گفت بعدا خودش برات مياره  من هنوز هيچي واست نخريدم  آخه منتظرم ببينم ني ني خوشملي من دخمليه يا پسمليه  دو شب پيش خوابتو ديدم  خواب ديدم بغلت كردمو و بهت شير ميدم  چقد...
27 آبان 1392

اولين ديدار با قلب مامان و بابايي

سلام ماماني  من ديروز صداي قلب كوچولوتو شنيدمممممممممممممممم خدايا شكرت  قلبت مثل قلب گنجشك ميزد ماماني  اشك توي چشمام جمع شده بود ، بغض كرده بودم     نميدوني ماماني چقدر اون لحظه برام قشنگ بود  بابايي حسوديش ميشه  همش سرشو ميزاره رو شكمم ميگه منم ميخوام صداي قلبشو بشنوم  راستش دلم يكم واسه بابايي سوخت  واسه ديدنت لحظه شماري ميكنم  سالم بيا تو بغلم توت فرنگي مامان    خدايا فرشته كوچولوي منو در پناه خودت حفظ كن   ...
7 آبان 1392

بدون عنوان

سلام ني ني مامان و بابايي  مامان چند روز حال خوبي نداره  احساس خستگي و سرگيجه و سردرد دارم  ناراحت نشو ماماني اشكال نداره  زودي خوب ميشم  راستش ماماني يكم عجوله    دوست دارم زودي بياي بغلم  ...
4 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سپیده صبح می باشد