سپیده صبح

اولين ديدار با قلب مامان و بابايي

1392/8/7 14:36
نویسنده : سپیده
196 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماماني 

من ديروز صداي قلب كوچولوتو شنيدمممممممممممممممم

خدايا شكرت 

قلبت مثل قلب گنجشك ميزد ماماني 

اشك توي چشمام جمع شده بود ، بغض كرده بودم

 

 

نميدوني ماماني چقدر اون لحظه برام قشنگ بود 

بابايي حسوديش ميشه 

همش سرشو ميزاره رو شكمم ميگه منم ميخوام صداي قلبشو بشنوم 

راستش دلم يكم واسه بابايي سوخت 

واسه ديدنت لحظه شماري ميكنم 

سالم بيا تو بغلم توت فرنگي مامان

 

 خدايا فرشته كوچولوي منو در پناه خودت حفظ كن

 

Klik hier voor meer gratis plaatjes

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سپیده صبح می باشد